مالکیت، عدالت و رشد در تحول اندیشه های اقتصادی

هدف اصلی این پژوهش تحلیل علل تغییر عینیت اقتصادی و ذهنیت و جهان‌بینی اندیشمندان در طول تاریخ نیست بلکه بررسی تاثیر این تغییرات بر مفاهیم مالکیت و عدالت مدّ نظر ما قرار دارد. فرضیه‌ای که در این پژوهش سعی در ارزیابی آن خواهیم داشت عبارت است از این که مفهوم مالکیت در اندیشه متفکران بزرگ تاریخ، در واکنش به شرایط موجود اقتصادی در عصرشان و ملهم از رشد و توسعه دیدگاههای فلسفی، به‌منظور رفع موانع رشد اقتصادی و برقراری عدالت در توزیع درآمد و ثروت تغییر یافته است. به‌عبارت دیگر، هر زمان که نظام مالکیت موجود در جامعه مانعی بر سر راه رشد اقتصادی بوده یا موجب بروز بی‌عدالتی در توزیع درآمد و ثروت شده است، اندیشمندان با تغییر مفهوم مالکیت (با توجه به ابعاد مختلف مالکیت) و پیشنهاد نظام مالکیتی جدید در صدد رفع موانع رشد اقتصادی و تامین عدالت در توزیع درآمد و ثروت برآمده‌اند.

با توجه به عدم ثبات ذهنیت اندیشمندان در زمینه‌های فلسفی، حقوقی و سیاسی در نتیجه کاوش‌های عقلی مداوم آنها و نیز با توجه به عدم ثبات ایدئولوژی و جهان‌بینی اندیشمندان و همچنین با توجه به تغییرات مستمر عینیت اقتصادی جوامع در نتیجه تحولات روز به روز تکنولوژی و دانش بشری، مفهوم مالکیت نیز ثابت نخواهد ماند و همچنان تغییر خواهد یافت…

مطالعه ۳۵ صفحه آغازین کتاب