مردم‌شناسی اجتماعات دینی

یکی از پیامدهای توسعه‌آرای دوران روشنگری (Enlightenment) را می‌توان رواج مطالعه دین در فضاهای غیر دینی دانست. روشنگری نه تنها نمی‌توانست موجودیت مسلط نظامات دینی را برتابد، بلکه حتی نمی‌توانست استقلال آن را تحمل کند. اگر چیزی به نام دین وجود دارد (که لاجرم به تداوم وجود آن اعتراف کرد و تن در داد) باید آن را به‌عنوان دیگری مهم (significant other) کنترل کرد. نفی دین به‌عنوان اصلی‌ترین رقیب، همانند سازی‌هایی را هم در پی داشت.

 

مطالعه ۳۵ صفحه آغازین کتاب

ریال 2,500,000

20 افرادی که هم اکنون این محصول را بازدید می کنند

فهرست عناوین

مردم‌شناسی اجتماعات دینی :هرچند فلسفه روشنگری در مقام نظر نافی قدسیت و مدعی تقدس‌زدایی از هستی بود، اما در عمل چنین نکرد. کسانی که در پی تحقق روشنگری بودند جای قدسیت و دنیوی بودن را با هم تعویض کرد، به نحوی که پدیده‌ها هرچه دنیوی‌تر مقدس‌تر به شمار آمدند. متناسب با درجه خلوص فعالیت‌ها و فرآورده‌ها، مکان‌ها از هم متمایز شدند و مکان‌هایی بر مکان‌های دیگر برتری و شرافت یافتند. ناگفته پیداست که معیار این شرافت میزان همسویی این مکان‌ها با آرمان‌های دنیای مدرن بود.

مردم‌شناسی اجتماعات دینی

بداهتا اتفاقاتی که در مکان‌های ممتاز شده رخ می‌داد و فرآورده‌های آن‌ها، مشروعیتی بلامنازع یافت. بر این اساس، مثلا دانشگاه، همچون مرکز تمهید و بسط آرمان‌های دنیوی و آموزشگاه نیروهای مومن به این آرمان‌ها، معبدی پویا و متحول تلقی شد، چرا که در آن مکینی به نام علم باید به تجمل‌ بنشیند و به جلالت برود؛ این معابد که می‌باید غازیان دنیوی را در خود بپرورانند بر جایگاه قدسیت نشستند و فرآورده‌های آن‌ها اعم از مواد تربیتی و تربیت شدگان آن مطلوبیتی بی‌حد یافتند. از آن جا که دین اصلی‌ترین “دیگری” (other) دنیای مدرن تلقی می‌شده است، دنیای مدرن نمی‌توانسته است از مطالعه آن، نه به منظور شناخت یا ایمان آوردن بدان، چندان که در مراکز دینی اتفاق می‌افتاده، بلکه به قصد کنترل آن، چشم پوشی کند.

پیروان اندیشه روشنگری

پیروان اندیشه روشنگری چاره‌ای دیگر نداشتند جز این که دین را هم به یکی از سوژه‌های انسان مدرن انگار کنند. پس، اندیشه مدرن برای اعمال کنترل بر عقاید و دینی و نیز مهار مومنان، نمی‌توانسته است تولید دانش دینی را در انحصار مراکز علمیه دینی ببیند. لذا، اندیشه مدرن با جایگزین کردن مراکز علمی خود، دانشگاه‌ها، در فرآیندی متحول از این منابع تولید دانش دینی مرکززدایی کرد، و مکان‌ها و روش‌ها و غایت شناسی خود را از طریق این مراکز غالب کرد. اگر لازم می‌بود، که بود، در جهت تامین اهداف روشنگری درباره دین مطالعه شود، این مطالعات می‌بایست در دانشگاه‌ها متمرکز می‌شد. بدین ترتیب بود که مطالعه “علمی” دین بصورت یکی از رشته‌های دانشگاهی درآمد. یکی از اصلی‌ترین حوزه‌های علمی که مطالعه دین را، نه به‌عنوان موجودیتی مستقل که به‌عنوان یکی از فرآورده‌های اجتماع و حداکثر به‌عنوان یکی از نهادهای اجتماعی مطالعه کرد، علم‌الاجتماع بود.

اگوست کنت

اگوست کنت که نافی حقانیت دین بود و به تبع آن هیچ نقش اصیلی برای دین قائل نبود، مآلا برای حفظ پیوستگی جامعه طراز دوران پوزیتویست خیالی خود “دین انسانیت” را وضع کرد. در دین این پیامبر دوران مدرن، علم معبد و جامعه‌شناسان کاهن راستین بودند. پیروان کنت، هرچند نه به خامدستی او، تقریبا مسیر مشابهی را طی کردند. از نظر جریان مسلط علم الاجتماع معرفت‌شناختی افول دین و زوال تاثیر عملی آن و نیز دنیوی شدن روزمره فرهنگ و جامعه امری محتوم تلقی می‌شد. این تلقی نشات گرفته از آرای پیشقراولان این شاخه از دانش بشری بوده است.

شناسنامه اثر

نویسنده

عبدالله گیویان

چاپ

اول

سال نشر

1390

شابك

9786002140753

صفحات ما در شبکه های اجتماعی