مطالعات پسا استعماری

درباره­ی علل گسترش استعمارگری و لشکرکشی­های کشورهای اروپایی دو دیدگاه وجود دارد. نخست اینکه استعمارگری ادامه­ی همان علایق امپراتوری­های پیش از مدرنیته بوده است که منجر به گسترش اراضی امپراتوری­ها شده و عموماً با جنگ­طلبی همراه بوده است. دیدگاه دوم که از دیدی اقتصادی به موضوع می­نگرد، استعمارگری را که در عصر صنعتی شدن و و با رشد مدرنیته به اوج رسیده است نشأت­گرفته از شکل­گیری نظام سرمایه­داری­ای می­داند که در مرحله­ای خاص اقتصادی برای گسترش بازار تولید و نیروی کار خود به دیگر کشورها هجوم برده و سعی در تسلط اقتصادی بر آن کشورها داشته اند.

 

مطالعات پسااستعماری

 

 

دسته ها: برچسب ها: , ,

ریال 1,300,000

16 افرادی که هم اکنون این محصول را بازدید می کنند

فهرست عناوین

مطالعات پسا استعماری: ماهیت این دست­اندازی ها و مداخله گری­ها هر چه باشد این واقعیت تغییرنایافتنی را در بر دارد که استعمارگری در ذات خود و به همراه بهره ­کشی ­های اقتصادی و سیاسی، فرهنگ­های دیگر را تغییر داده و ماهیتی دیگر به هویت فرهنگی آنها بخشیده است. تغییری که گروهی از آن با این استدلال دفاع می­کنند که استعمار به همراه خود آنچه را که آنان مدرنیته و فرهنگ ناشی از آن می­دانند با خود به همراه آورده است و دست­کم روش‌های آموزشی، پزشکی و فن­آوری وابسته به مدرنیته­ی اروپایی را برای کشورهای استعمارزده به ارمغان آورده است.

مطالعات پسا استعماری

اما، پرسشی که بی­درنگ از پس این ادعا سرک می­کشد این است که آیا استعمارگران با سلطه­دادن فرهنگ غربی بر کشورهای استعمارشده­, این کشورها را از آن فرهنگی که می­توانستند از آن برخودار باشند محروم نکردند؟ و این که آیا فرهنگ­های کهن آسیایی و آفریقایی باید فرهنگ­هایی ناکارمد به حساب آیند, تنها به واسطه­ی اینکه پیروان مدرنیته­ی غربی فرهنگ اروپایی را نو، مؤثر و برتر از دیگر فرهنگ­ها می­دانند؟

سلطه­ی

شکی نیست که سلطه­ی گفتمان مدرنیته­ی اروپایی یکی از دلایل چنین دیدگاهی است.  با این حال اگر بپذیریم که گفتمان استعماری توانسته است نفوذ خود را در سایر نقاط جهان گسترش دهد و دیگر فرهنگ­ها را مقهور خود کرده است این گفتمان را به نوعی بزرگ­نمایی نیز کرده­ایم. چراکه اگر بپذیریم فرهنگ استعماری سایر فرهنگ­ها را در هم کوبیده یا نابود کرده است آنگاه پذیرفته­ایم که فرهنگ در ذات خود ساکن و تغییرناپذیر است.

استعماری

بدین‌ترتیب گفتمان استعماری حتی اگر توانسته باشد در درون فرهنگ­های دیگر نیز نفوذ پیدا کرده باشد نتوانسته آنان را کاملاً مقهور خود کند. به خصوص اینکه هر قدر فرهنگ­های دیگر از منظر تاریخی قدیمی­تر و از نظر بعد جغرافیایی گستره­تر نیز باشند چنین تغییرپذیری­ای دشوارتر بوده است.

جامعه­ی

از این لحاظ جامعه­ی متأثر از استعمارگری از یک سو باید هویت خویش را بازیابد و از سوی دیگر باید برای تثبیت هویت فرهنگی خویش تلاش کند. هر دو این عملکردها باید با  بازنمایی(representation) فرهنگی انجام گیرند و این بازنمایی نیز تنها از طریق درک ابزارها، شیوه­ها و ساختارهای کهنی شدنی است که در هر کدام از این فرهنگ­ها نهادیده بوده و امروزه به گونه­های محلی یا حتی ملی مورذ بهره­برداری قرار می­گیرند. به هین دلیل است که بسیاری از پیشگامان طرح­های پسااستعماری در تلاش بوده­اند با استفاده از روش­های خلاقانه­ی درون فرهنگ خود به استیفای هویت فرهنگی خویش پرداخته و از این طریق ساختارهای فرهنگی خویش را بازیابند.

شناسنامه اثر

نویسنده

جمعی از نويسندگان

مترجم

جلال فرزانه دهکردی

,

رامين فرهادی

چاپ

اول

سال نشر

1391

صفحات ما در شبکه های اجتماعی