تاریخ تحولات سیاسی و اداری در ایران جلد اول

سازمان‌های وسیع، بنیادها و نهادهای عمومی و خصوصی متنوع، نظام‌های بورکراتیک درکنار ساختارهای نوین امروزین، حاصل تکامل تدریجی سازمان‌های کهن و سیر تطوری شیوه‌های اداری اعصار گذشته است. شیوه‌هایی که در بستر سیاسی خاصی شکل گرفته و در خدمت آن نظام سیاسی بوده، و تعاملی دوسویه بین نظام سیاسی حاکم و ساختارهای اداری آن برقرار بوده است؛ لذا شناخت و تبیین ساختارهای سیاسی و اداری نظام‌های حکومتی امروزین، بی‌توجه به سیر تحولات سیاسی، اداری و مالی گذشته امکان پذیر نبوده و نیست. لذا در این نوشتار سعی نگارنده بر آن است که حتی‌الامکان نظری اجمالی به سیر تحولات سیاسی و اداری در گذشته داشته و از منظر تاریخ، تحولات سیاسی و اداری ایران در ادوار قبل و بعد از اسلام (از هخامنشیان تا پایان عصر قاجار)، را به تصویر کشد.

 

مطالعه ۳۵ صفحه آغازین کتاب

دسته ها: برچسب ها: , , , ,

ریال 2,400,000

12 افرادی که هم اکنون این محصول را بازدید می کنند

فهرست عناوین

تاریخ تحولات سیاسی و اداری در ایران (از عصر هخامنشیان تا پایان دوره اول حکومت بنی العباس) جلد اول: در اینجا لازم است خاطر نشان گردد که در این اثر نظام‌های سیاسی، به منزله خاستگاه و عامل شکل دهنده نظام اداری، مورد توجه بوده است؛ چرا که تبیین نظام اداری هردوره بدون عطف توجه به نظام سیاسی آن دوره ناممکن، یا لااقل ناقص به نظر می‌رسد. کما اینکه حتی تبیین تاریخ ادبیات و تاریخ تمدن، بدون عنایت به تاریخ سیاسی ادوار مورد بحث ممکن نمی‌نماید و تاریخ نگاران این عرصه‌ها از آن غافل نبوده‌اند. بنا‌براین با عنایت به رابطه وثیق و پیوند ناگسستنی نظام‌های سیاسی و اداری ازیکدیگر، نگارنده پیش از تبیین نظام‌های اداری هردوره، تحولات سیاسی آن دوره را خاطر نشان ساخته است.

تاریخ تحولات سیاسی و اداری در ایران جلد اول

در باب تحولات سیاسی و اداری در طول تاریخ مورد بحث، آنچه مد‌نظر نگارنده بوده، عطف توجه به تحولاتی است که حول سه مقوله «مبانی قدرت»، «شیوه رهبری» و «ساختار اداری» رخ نموده است. به عنوان اشارتی به تبیین «مبانی قدرت و مشروعیت آن» و «شیوه رهبری» در جوامع بشری لازم است خاطر نشان گردد که براساس آموزه‌های ادیان الهی، انسان‌ها از آغاز دارای ایمان مذهبی بوده‌اند. به تعبیر شهید مطهری وجه ممیزه انسان و حیوان، وجود دو خصیصه علم و ایمان است و انسان به طور فطری خدا‌جو بوده و همواره معتقد به مبدأ و قدرت الهی بوده است.

ایمان

قرآن کریم ایمان مذهبی را جزء سرشت بشر معرفی کرده می‌فرماید: فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ علی‌ها (الروم- ۳۰) (پس تو ای رسول «با همهپیروانت» مسقیم رو به آئین پاک اسلام آور و پیوسته از طریقه دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن). استاد مطهری پس از نقل عبارتی از اریک فروم که بر این نظر تأکید می‌ورزد، اشاره می‌فرماید که انسان بدون تقدیس و بدون پرستش نمی‌تواند زندگی کند، فرضاً خدای یگانه را نشناسد و نپرستد، چیز دیگری را به عنوان حقیقت برتر، خواهد ساخت و او را موضوع ایمان و پرستش خود قرار خواهد داد. (مطهری، بی تا: ۳۲ – ۳۳ )

تاریخ

به همین جهت، در طول تاریخ گروهی از افراد به منظور سیطره یافتن بر توده‌های مردم، با سوء استفاده از ایمان فطری مردم به مبدأ اصلی قدرت، با انتساب خود به قدرت‌های ماورائی، سلطه خود را بر مردم تحمیل کرده و بسیارند انسان‌هایی که به کژراهه رفته، وبه غلط پیرو مدعیان واجد قدرت‌های ماورائی شده‌اند، لذا شاهدیم که در طول تاریخ گروهی از مردم مطیع جادوگران و کاهنان منتسب به آئین‌های غیر الهی شده، و گروهی اسیر سیطره زورمداران مدعی مناصب اهورایی گشته‌اند.

قدرت

و اما آنچه درباب منشأ قدرت و مشروعیت آن در ایران باستان شایان ذکر است، اینکه در ایران قبل از اسلام باور براین بود که، مشروعیت قدرت شاهان به واسطه عطیه‌ای است که اهورامزدا، به آنان عطا فرموده است. سنگ نوشته‌های بر جای مانده از اعصار گذشته، شاهد این مدعی است که پادشاهان ایران باستان، قدرت و اختیار خویش را از جانب «اهورامزدا» می‌دانستند و مدعی بودند که سلطنت عطیه‌ای است الهی که از جانب خداوند بدانان اعطا شده است. چنان که کورش، در تجدید بنای بیت المقدس می‌گوید: «یهوه، خدای آسمان‌ها، جمیع ممالک زمین را به من داد و مرا امر فرموده است که خانه‌ای برای وی در اورشلیم که در یهود است بنا نمایم» (پیرنیا ۱۳۵۶ :۷۷)

بیستون

ویا داریوش در کتیبه بیستون، در شرح واقعه بردیای دروغی و به سلطنت رسیدن خود می‌گوید: « از اهورمزد یاری طلبیدم، اهور مزد، مرا یاری کرد، به فضل اهورمزد شاه شدم» (پیرنیا ۱۳۵۶ :۷۰)، ودر کتیبه  نقش رستم آمده است: «خدای بزرگی است اهورمزد که این زمین را آفریده، که آن آسمان را آفریده، که بشر را آفریده که داریوش را شاه کرده» (پیرنیا۱۳۵۶ :۱۳۱). با ابتناء قدرت بر چنین مشروعیتی است که  شاه ساسانی، خود را «شاه شاهان، شاه آریایی‌ها و غیر آریایی‌ها [ایران و انیران]،‌ سلطان جهان، زاده خدایان» می‌نامد، و شاپور دوم این عبارت را نیز بر عنوان مزبور می‌افزاید: «برادر خورشید و ماه، دم‌ساز ستارگان». (دورانت ۱۳۷۸،ج۴: ۱۷۴)

شناسنامه اثر

نویسنده

دكتر سيد علي علوي

چاپ

اول

سال نشر

1390

شابك

9786002141095

صفحات ما در شبکه های اجتماعی