نقش قدرت‌نرم در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران

اگرچه طرح مفهوم «قدرت نرم» منجربه پیدایش و خیزش رویکردی نوین درعرصه سیاست و حکومت شد که ازآن به نرم‌افزارگرایی تعبیرشده وطی دودهه گذشته شاهد سلطه آن برحوزه‌های مختلفی اعم از سیاسی، اقتصاد، مدیریت و… بوده‌ایم؛ اما معنای این سخن تبعیت سیاست عملی از آموزه‌های رویکرد نرم‌افزارانه نمی‌باشد. به‌عبارت دیگر در عرصه سیاست علمی می‌توان طیف متنوعی از بازیگران را سراغ گرفت که همچنان دل در گرو سخت‌افزارگرایی دارند و نیل به منافع خویش را با استفاده از قدرت سخت ممکن‌ترمی‌دانند. نکته قابل توجه آن که بازیگران مذکور یک‌دست نبوده و نمی‌توان تمامی آنها را در زمره کشورهای جهان سومی و یا توسعه‌نیافته قرارداد.

 

مطالعه ۳۵ صفحه آغازین کتاب

ریال 1,150,000

16 افرادی که هم اکنون این محصول را بازدید می کنند

فهرست عناوین

نقش قدرت‌نرم در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران  از نرم‌افزارگرایی کلینتون تا سخت‌افزارگرایی بوش: اهمیت اثرحاضر به آن است که از ایالات متحده آمریکا- یعنی کشوری که داعیه هژمونی نظام بین‌الملل را دارد وخود را مبدع و مروج نرم‌افزارگرایی درسیاست خارجی می‌خواند- به‌مثابه یکی از بازیگران معتقد به سخت افزارگرایی و مهمترین کشوری که چنین رویکردی را در قرن حاضر عملیاتی نموده، یاد می‌نماید.

نقش قدرت‌نرم در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران

پذیرش چنین فرضیه‌ای نیازمند داشتن مبنایی روش‌شناسانه است تا امکان تحلیل جامع وکامل سیاست‌های دولت آمریکا را طی ۱۵ سال گذشته میسر سازد. برای این منظور دراین مقدمه نگارنده نخست ساخت نظام بین‌الملل راتبیین و سپس براساس آن رویکرد هژمونیک ایالات متحده آمریکا را تحلیل می‌نماید. بررسی به عمل آمده حکایت ازآن دارد که دولت آمریکا برای نیل به هدف خود (یعنی هژمونیک شدن درنظام بین‌الملل)، با مشکل مهمی که نگارنده این سطور ازآن به «مشکله اخلاقی سخت افزارگرایی» یاد کرده، مواجه است.

جهت

بنابراین جهت حل آن به نوع تازه‌ای از اثبات‌گرایی(Positivism) روی می‌آورد که نتیجه آن التزام به آموزه‌های سخت افزاگرایی و بی‌توجهی به رهنمودهای راهبردی نرم‌افزارگرایی در عرصه سیاست خارجی است. تجاوز به عراق و افغانستان از نتایج عملی حاکمیت این رویکرد روش‌شناسانه بر دستگاه فکری و عملی سیاست خارجی آمریکا به شمارمی آید.

فروپاشی

فروپاشی «ساخت دوقطبی قدرت» مجال مناسبی رابرای طرح دیدگاه‌های مختلف- اعم ازآرمان‌گرایانه و واقع‌گرایانه- فراهم آورد، به‌گونه‌ای که در فاصله زمانی ۱۹۹۱تا۲۰۰۰ سه رویکرد اصلی عرضه و در فضای جهانی مورد بحث قرارگرفتند:

نخست: واقع‌گرایی رادیکال؛ پیروان «فرانسیس فوکویاما» (Francis Fukuyama) که الگوی «هژمونی مطلق» راتبلیغ می‌نمایند(Fukuyama 1992).

دوم: واقع‌‌گرایی میانه رو؛ پیروان «ساموئل هانتینگتون»(Samuel Huntignton) که قایل به اعتبار الگوی «برخوردتمدنی» هستند (Huntignton 1996).

سوم: آرمان‌گرایان؛ قائلان به نظریه «گفت‌وگوی تمدن‌های» آقای خاتمی که الگوی «همکاری فرهنگی» را مدنظر دارند.

اما آنچه درمقام عمل رخ داد، شکل گیری «ساخت دولایه‌ای قدرت» می‌باشد که «دونالد ام اسنو» از آن به «سیستم حلقه‌ای» (Tiered System) یادکرده است (Snow.1998.chp.186).

شناسنامه اثر

نویسنده

جواد علي‌پور

چاپ

اول

سال نشر

1390

شابك

9786002141354

صفحات ما در شبکه های اجتماعی