تأثیر جهان‏بینی توحیدی در دانش مدیریت

سیطره علم مدرن بروجوه مختلف حیات بشری دردوران معاصر و تجویز آن به‌مثابه تنها معرفت و دانش ممکن به جوامع مختلف، وضعیتی را پدید آورده است که پیش نهادن گونه ­ای متفاوت از معرفت با اتکا به مبانی و‌ زمینه‏ هایی متمایز با دانش جدید به‏ویژه با اتکا به مبانی دینی، ازدیدگاه برخی نامناسب شمرده می‏ شود و بعضا هجمه‏ هایی را در پی خواهد‌ می ‏آورد.

در این میان، علوم انسانی بیش از سایر علوم در دنیای معاصر گرفتار چالش مبنایی است؛ زیرا تفکر حاکم بر غرب در چند قرن اخیر فرآیند تحقق علوم انسانی را مبتنی بر مبانی دین‏ شناختی سکولاریسم و انسان‏شناختی و امانیسم و معرفت ‏شناختی نسبی­ گرایی قرار داده است.

بر این اساس، برای همه کسانی که نگاه متفاوت‌ اسلام به جهان و انسان را به‌عنوان یک حقیقت باور دارند، لازم است با تبیین نحوه ابتنای نظریات علوم انسانی بر جهان بدون خدا و نقد آن، از طریق نمایاندن نمونه‏ هایی هر چند اندک از تأثیر جهان‏بینی اسلامی در علوم انسانی راه را بر تحقق دانشی مبتنی بر اندیشه توحیدی سهل و هموار سازند.

این درحالی است که امروزه حتی در میان برخی از متفکران برجسته‌ غرب، جدایی علم از ارزش و پیرایش آن از گزاره‏ های متافیزیکی و اولویت مشاهده بر ابزارهای دیگر، محل تشکیک و حتی نفی است. فرصتی که باید جامعه علمی ما از آن به جهت باز خوانی ظرافت­ های معرفتی اسلام و تأثیر آن در روند شکل‏ گیری علم بهره گیرد.

مجموعه حاضر با چنین دغدغه ­ای شکل گرفت که از طریق تقویت نگاه مبناگرایی در عرصه تولید علم و تعمیق باور توحیدی و تأثیرات آن بر جریان علمی کشور، گامی هر چند کوچک در جهت‌ عینیت بخشیدن به تأثیر این نگرش در قلمرو یکی از شاخه‏های علوم انسانی یعنی مدیریت، بردارد.

مطالعه ۳۵ صفحه آغازین کتاب