کالبدشکافی اخلاق و سیاست

هنگامی که از منظر فلسفه سیاسی و برای سامان زندگی انسان در یک جامعه امن به جهان نگریسته می‌شود، شاید این‌گونه تصور شود که کار فلسفه سیاسی، تعیین حد و مرز در میزان و تعادل، در ایجاد رابطه‌ای غیر‌شکننده و تقریباً مدام میان امنیت و اطاعت باشد. به عبارت دیگر به نظر می‌رسد که در فلسفه سیاسی، این مسأله که «چرا من باید اطاعت کنم؟» مهم‌ترین پرسش، و پاسخ به آن، عینی‌ترین معنا برای ادامه تفاهم در حوزه مدنی یا به شکل عام‌تر، ادامه تفاهم در حوزه سیاسی مختار باشد. در اینجا مهم نیست که پاسخ چه باشد، اما مهم است که تا چه حد قانع‌کننده باشد. این اقناع ممکن است ملهم از آیین‌های باستانی از مشروعیت خدا، یا خدایان باستانی یا از طریق شرایع الهی و یا از طریق بعثت انبیاء، یا از بطن فلسفه و یا از طریق الهامات به ظاهر، عقلانی باشد، برای مثال مأخوذ از قرار‌داد‌های اجتماع میان افراد بشر، و یا طبیعت و حتی مبتنی بر خرافه باشد، اما هر چه که هست عنصر اقناع و قابلیت، توجیه امری ضروری است.

 

مطالعه ۳۵ صفحه آغازین کتاب

 

دسته ها: برچسب ها: , , ,

ریال 2,500,000

14 افرادی که هم اکنون این محصول را بازدید می کنند

فهرست عناوین

کالبدشکافی اخلاق و سیاست (با تأکید بر آراء خواجه نصیرالدین طوسی و نیکولو ماکیاولی):اینکه در این توجیه و چگونگی استحکام مبانی نظری آن، نظریه سیاسی ما باید تا حد امکان مبتنی بر عقاید غیر شخصی و معطوف به جنبه‌های آفاقی زندگی انسان باشد، مسأله مهم دیگر در چگونگی توجیه آفاقی و غیر شخصی مسأله است که خود روی دیگر سکه را نشان می‌دهد که اقتدار یا اطاعت حاکم یا گروه فرمانروا را مشروع یا قابل‌تحمل می‌نماید. نکته مهم و مرکزی در رویارویی با این مسأله آن است که در اینجا توجیه آنچنان اهمیت می‌یابد که حتی آفاقیت نیز در چالش با آن، حداقل در کوتاه‌مدت و حداقل در دوره ما‌قبل جدید، تزاحمی ایجاد نمی‌کند.

کالبدشکافی اخلاق و سیاست

در “ریگ ودا” نقل شده که چون پوروشه (Purusha) (انسان قدیم که خلقت از وجود او است و خود جامع جمیع مراتب و مصدر کلیه اجزاء عالم محسوب می‌شود) را از هم جدا ساختند، او را به چند پاره کردند. از دهانش براهمنان (Brahma) و از بازوانش کشاتریا، یا رزمیاران  (Ksatriya, Ksatra, rajanya) و از ران‌هایش وایشیه (Vaisya, visa) و از پاهایش شودره (Sudra) زاده گردید (مجتبایی، ۱۳۵۲: ۳۵) و این اصل به عنوان نماد طبقاتی‌ بودن نظام اجتماعی قدیم، آنچنان مسلم و بی‌چون و چرا فرض می‌شد، که حتی زردشت هم علی‌رغم شریعت توحیدی خود در خلقت، نتوانست ظاهر نظام سلسله مراتب خدایان را به نظام توحیدی تبدیل کند.

ادبیات ودائی

در ادبیات ودائی (veda) نیز آمده که چهار طبقه دینیار، رزمیار، کشاورز و پیشه‌ور و شودره پس از غلبه آریائیان بر هند بوجود آمد و البته گروهی دیگر از همین آریائی‌ها نیز پس از مهاجرت به ایران، نظیر همین طبقات اجتماعی را ایجاد کردند که آن‌ها نیز کارویژه‌های خاص خود را داشتند: مشغولان به دین، حافظان شاهی، کارندگان و ورزندگان و بالاخره دست‌ورزان؛ طبقاتی که در داستان تقسیمات اجتماعی جمشید نیز آمده است. (رجایی، ۱۳۷۲: ‌۶۱).

شناسنامه اثر

نویسنده

مهدي نادري باب اناري

چاپ

اول

سال نشر

1390

شابك

9786002140838

صفحات ما در شبکه های اجتماعی